کد مطلب:142032 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:238

پیام امام به نخبگان مسلمان
امام (ع) با بهره گیری از موقعیت مكه و انبوه مردمان كه با نیت زیارت و عبادت در موسم حج و عمره در آنجا گرد می آمدند، به بیدارگری و آگاهی بخشی می پرداخت؛ گر چه اهل مكه برای درك واقعیت های جامعه اسلامی و پیامها و


رهنمودهای امام چندان آماده نبودند، اما فرصتی پدید آمده بود تا آن حضرت با نخبگان و فرهیختگان و سران قبایل و گروههایی كه از شهرهای عراق و حجاز و سرزمینهای دیگر كه در آنجا حضور داشتند، ارتباط برقرار كند، و پیام خود را به گوش مسلمانان برساند؛ افزون بر این، پیامهایی نیز برای سرشناسان بلاد، از جمله سران قبایل بصره ارسال داشت كه مضمون همه ی آنها چنین است:

اما بعد، خداوند محمد را از میان مردم برگزید، و با اعطای پیامبری به او، بزرگش داشت و وی را سفیر خویش قرار داد، سرانجام جانش را در حالی ستاند كه او خیرخواهی را برای بندگان خدا به پایان برده، و آنچه كه به او نازل شده را به مردمان ابلاغ داشته بود.

و ما نیز از خاندان پیامبریم و از اولیاء و جانشینان و وارثان او به شمار می رویم، و در دارا بودن مقام و منزلت وی از همه مردم سزاوارتریم، ولی گروهی در تصاحب آن بر ما پیشی گرفتند و ما را از حق خویش محروم كردند. ما نیز تن به رضا دادیم زیرا تفرقه میان امت اسلام را دوست نداشتیم و خواهان آرامش و سعادت مردم بودیم، با آنكه می دانستیم ما به خلافت و جانشینی پیامبر از كسانی كه آن را غصب كرده اند سزاوارتریم.

به هر حال، اینك نماینده ای با این نامه به سوی شما فرستادم، من شما را به پیروی از كتاب خدا و راه و روش پیامبر فرامی خوانم، زیرا هم اكنون سنت ییامبر از میان رفته و بدعتها و احكام ناروا زنده شده است، پس اگر گوش به این پیام من فرادهید و آن را بپذیرید، من شما را به راه سعادت راهبری خواهم كرد. و درود و رحمت و بركات خدا بر شما باد. [1] .


امام این نامه را به وسیله یكی از دوستانش به بصره فرستاد واو پس از انجام مأموریت خویش توسط عوامل ابن زیاد دستگیر و به دار آویخته شد.

امام (ع) دراین پیام، چند موضوع مهم را خاطر نشان می سازد:

1- تأكید بر جایگاه امامت و رهبری كه تداوم دهنده رسالتهای نبوت و پیامبری است و تأكید بر این كه اهلبیت پیامبر به داشتن این مقام از دیگران سزاوارترند.

2- این كه با وجود وارثان و جانشینان حقیقی پیامبر، اشخاصی ناصالح خلافت او را غصب كرده اند.

3- تصریح بر این كه خاندان نبوت به جهت پرهیز از تفرقه در میان امت اسلامی و حفظ آرامش و مصالح مردم، بر غصب مقام و حق خویش سكوت ورزیده اند.

4- تأكید بر اینكه سنت پیامبر از میان رفته و بدعتها و احكام ناروا و زنده شده، از اینرو خود را به عنوان مصلح و ایحیاگر موظف به احیای سنت پیامبر و هدایت امت وی می بیند.


[1] طبري مي نويسد: حسين (ع) اين نامه را به دستيار خويش سليمان داد تا چند نسخه از آن را براي اين چند تن بنويسد مالك بن مسمع بكري، احنف بن قيس، منذر بن جارود، مسعود بن عمرو، قيس بن هيثم، عمرو بن عبيدالله بن معمر، و يك نسخه را هم به عنوان همه سران و بزرگان بصره بفرستد. طبري، ج 5، ص 357.